مهدیسمهدیس، تا این لحظه: 11 سال و 16 روز سن داره

مادرانه هایی برای دخترم

سفر به مشهد

شنبه 4 آبان ماه به مشهد رفتیم اولین سفرت به این بهشت کوچک نمی دانی چقدر در آن حال و هوای معنوی گم شده بودیم در روز آخر سفر بارانی زیبا در مشهد می بارید و من در زیر آن باران و در بارگاه ملکوتی امام رئوف از خداوند خواستم بهترین تقدیر را برایت رقم بزند فرشته کوچک زمینی ام دوستت داریم
9 آبان 1392

اولین پیک نیک گروهی

دختر نازم شما دیروز با دوستهای مامانی و نی نی های نازشون به یه پیک نیک توی پارک بانوان دعوت بودی اکثر دوستهای مشترکمون اومده بودن من با ماماناشون دوستم و شما با نی نی ها وایییییییییییییییییی مهدیسم 15 تا یچه هم سن و سال خیلی خوب بود و خوش گذشت از خال فسقلی هم تشکر می کنم به خاطر اینکه زحمت کشیدن و من و شما را بردن و آوردن سید های جمع هم بهت کادو دادن ...
24 مهر 1392

معرفی چند سایت خوب

دخترم از این سایتها برات آهنگ و داستان صوتی به زبان انگلیسی دانلود کردم و هر روز با هم گوش می دیم اینجا اسم این سایتها را می ذارم تا هیچ وقت فراموش و یا گم نشن دانلود شعر http://www.eslthemes.com/music/a_music_index.htm دانلود داستان http://archive.org/search.php?query=raisingaraider داستان  آنلاین http://www.starfall.com/n/N-order/store.htm http://www.education.com/activity/math/ ...
10 مهر 1392

شش ماهگیت مبارک

مهدیسم امشب قدم به ششمین ماه از زندگیت گذاشتی مبارکت باشد امیدوارم بهترین ماهها و سالها را پیش رو داشته باشی دوستت داریم امضاء مامان  و  بابا
10 مهر 1392

بدون عنوان

بعد از تلاشت برای گرفتن پاهای کوچولوت امروز بلاخره این پاهای خوشمزت را توی دهنت کردی مامانی مزه اش چطوره که این جوری انگشتهای پات را میمکی   ...
6 مهر 1392

موفقیت جدید

مهدیسم دختر نازنینم این موفقیت جدید توست امروز بلاخره بعد از چند روز تلاش تونستی با دو تا دست های کوچیکت پاهای نازت را بگیری ...
30 شهريور 1392

یک روز با دخترم

مهدیس عزیزم امشب اومدم تا برات بگم این روزها از صبح که از خواب بلند میشی تا شب چه کارهایی می کنیم اول صبح که از خواب بلند میشی بعد از اینکه دست و صورتت را شستم حدودساعت 9 برات چند قطعه از آهنگ های موزرات را می ذارم بعد هم یک سری آهنگ های شاد کودکانه به زبان انگلیسی و فارسی بعد می برمت توی اتاقت و کلی باهم بازی می کنیم برات همه عروسکهات را میارم تو هم ذوق میکنی آویز گردون تختت را روشن میکنم و تو هم عاشقش هستی توی همین حین که داری با عروسکهات بازی می کنی من هم به یه سری از کارهای خونه میرسم  تقریباً ساعت 12 یه چرت یک ربعه میزنی من هم این فرصت سعی میکنم یه سری به اینترنت بزنم و گاهی هم لباسهات را می شورم و وقت برای اینترنت ...
26 شهريور 1392