مهدیسمهدیس، تا این لحظه: 11 سال و 16 روز سن داره

مادرانه هایی برای دخترم

اولین مسافرت

در هفته گذشته اولین مسافرت با دخمل کوچولو و خشگلم را تجربه کردیم ابتدا به خمین و سپس به اصفهان رفتیم دخترک نازم سفری خاطره انگیز بود هرچند که سخت بود و با کوچولویی مثل شما مسافرت سخت می شود اما تمام این سختی ها را جان خریده ام ...
7 تير 1392

فرحززززاد

مهدیس نازم امشب اولین بار باهم به رستوران سنتی رفتیم خاطره هایی به یادماندنی تو در بیرون از خانه هم بسیار متین و مهربان هستی دوستت دارم ممنون که اجازه دادی بعد از مدتها با پدرت به بیرون از خانه برویم و باهم تجربه ای شاد را داشته باشیم اولین جایی که با هم رفتیم فرحزاد بود دوست داشتم که بدانی
31 خرداد 1392

بدون عنوان

مهدیسم امروز برای اولین بار لبخند زدی هرچند که می گویند لبخندت ارادی نیست ولی برای من همین لبخند غیر ارادیت هم زیباست   ...
30 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

دخترکم دیشب بدترین لحظه عمرم بود زمانی که شیر درگلویت پرید ومن حس کردم دنیایم به پایان رسیده است خدا را هزاران بار شکر کردم که تو را دوباره به من هدیه داد هدیه الهی خدا فرشته کوچکم دوستت دارم
20 ارديبهشت 1392

مادرانگی

مهدیسم تو امروز به دنیا امدی و من مــــــــــــــــــــادر شدم جشن مادرانگی ام مبارک ...
10 ارديبهشت 1392